حضرت آیت الله مکارم شیرازی با انتقاد از رایج شدن مسائل خرافی در مورد جن گیری و رمالی تاکید کرد: موجوداتی به نام جن وجود دارند اما نه آنها در زندگی ما دخالت می کنند و نه ما در زندگی آنها و اینگونه افکار باید از صحنه جامعه ما برچیده شود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید، صبح امروز در آغاز درس خارج فقه خود که با حضور طلاب و روحانیان در مسجد اعظم قم برگزار شد در سخنانی نسبت به رواج مباحث مربوط به جن گیری و رمالی در سطح جامعه واکنش نشان داد.
وی تصریح کرد: وجود جن و ملائکه و انسان که سه گروه دارای عقل و شعور از نظر قرآن هستند امری مسلم است، جن وجود خارجی دارد و این موجودات عاقل هستند، هم کافر دارند و هم مومن و این مساله از نظر قرآن کریم امری مسلم است و جای انکار در آن نیست. اما این نکته که اجنه دخالتی در زندگی خصوصی و شخصی ما داشته باشند این مساله اشتباه و دروغ است.
این مرجع تقلید اشاره کرد: دو گروه هستند که گرفتار اینگونه مسائل اند گروه نخست گروهی هستند که گرفتار اوهام و خیالات هستند و مشکلات زندگی خود را به گردن جن و بخت و طالع سیاه می اندازند و ما ندیده ایم کسی ادعایی بکند و سندی بر حرف خود داشته باشد.
وی ادامه داد: گروه دیگر هم افراد شیاد و کلاه بردار هستند که برای این که درآمدی را کسب کنند به اینگونه امور متوسل می شوند و یا اینکه اغراض سیاسی که اخیرا پیدا شده را دنبال کردند. این گروه هیچ چیز ندارند منتهی مهارت هایی در کلاه برداری و شیادی دارند و به افراد می گویند ما جن را گرفتیم و در شیشه کردیم و تا چند روز دیگر فلان و فلان می شود؛ اینها همه اش دروغ، شیادی و کلاه برداری است، عوام نباید گرفتار اینگونه مسائل شوند تا چه رسد به خواص و ما در طول عمرمان دیده ایم که اینگونه مسائل جز دروغ و شیادی نبوده است.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی اظهار داشت: من تاکید می کنم به همه مردم که اینگونه افکار باید از صحنه جامعه ما برچیده شود. موجودی به نام جن وجود دارد اما نه در زندگی ما دخالت می کنند و نه ما در زندگی آنها دخالت می کنیم منتهی همین افکار عوامانه گاهی به بالاتر هم کشیده می شود و ممکن است در افرادی نفوذ کنند.
وی ابراز داشت: این گونه افراد از نقطه ضعف های اشخاص استفاده می کنند و با تهدید و تخویف و دیگر مسائل افراد ضعیف را تحت تاثیر خود قرار می دهند.
مدرس خارج فقه حوزه علمیه قم در پاسخ به سئوالی در خصوص سحر و جادو نیز گفت: سحر و جادو مساله ای دیگر است که باید مستقلا به شرح و تفصیل آن بپردازیم. امیدوارم ان شاءالله شر این شیادان و کلاهبرداران از تمام جوامع اسلامی قطع شود.
وی در ادامه سخنان خود با اشاره به حدیث اخلاقی در خصوص آداب معاشرت یاد آور شد: ترش رویی با مردم سبب عداوت و دشمنی می شود و باید با مردم گشاده رو بود، چرا که افراد بد اخلاق در زندگی تنها می مانند و دشمنان زیادی پیدا می کنند.
این مرجع تقلید با بیان اینکه پایه و اساس اسلام بر محبت استوار است، اقدامات افراطی وهابیون تندرو را محکوم و تصریح کرد: وهابی های تندرو با اعمال خود آبروی خود و اسلام را می برند و موجب بدنامی دین می شوند و خداوند از آنهایی که اسلام را خشن معرفی کرده اند نگذرد.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی بیان داشت: در اسلام همه اش صحبت از محبت و مودت و مهربانی است نه کینه و عداوت و اسلام چیزی نیست که وهابیون معرفی می کنند؛ این چه مذهبی است که اینها به وجود آورده اند و مسلمانان را دارند می کشند.
وی ادامه داد: اگر انقباض وجه و ترش رویی باعث به وجود آمدن عداوت و منجر به خون ریزی و همچنین سبب دل شکستگی فرد مومنی شود نه تنها کراهت دارد بلکه شبهه حرمت به خود می گیرد. البته گاهی هم ممکن است از باب امر به معروف و نهی از منکر ترش رویی و انقباض وجه واجب گردد.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی با بیان اینکه امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله اظهار تنفر قلبی، لسانی و مرحله عملی دارد یاد آور شد: مرحله برخورد عملی مربوط به ماموران حکومت است و مردم باید با زبان خوش امر به معروف و نهی از منکر کنند.
این مرجع تقلید با تاکید بر اینکه باید عملا ثابت کنیم که اسلام دین محبت و دوستی است نه عداوت و دشمنی گفت: اهل علم و روحانیان باید از این دستور بیشتر استفاده و این مساله را مراعات کنند.
اسلام دینی است که عزت را به زن بازگرداند.
در زمانی که زن به بردگی می رفت، دختران زنده به گور می شدند.
عرب جاهلی به اسم ناموس پرستی دختران را زنده به گور می کرد و پسران را به بهانه فقر و یا قربانی سر می بریدند.
در این هنگام اسلام ظهور کرد و شخصیت از دسته رفته انسان نادان دوران جاهلی را به او بازگرداند. انسان کامل را اعم از زن و مرد دانست و به عبارت دیگر اسلام انسان کامل شدن را پیش از جنسیت او می داند و پس از کامل شدن است که جنسیت او منعقد می شود.
از نمونه های بارز انسان کامل به هنگام ظهور اسلام، می توان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را نام برد که همه صفات کمال و درجات عالیه انسانی را داشته است.
فرهنگ اسلام، وظایف زندگی را میان زن و مرد تقسیم کرد و در این میان برای حفظ عفت و عزت زن، کار داخل خانه، نگه داری از فرزندان و آن چه برای حفظ کانون خانواده مورد نیاز است را به او سپرد و کار بیرون، کسب درآمد و تامین نیازهای خانواده را به مرد سپرد.
در برابر فرهنگ اسلام، فرهنگ غرب و فرق و ادیان غرب زده است که برای کسب در آمد، زن را کالایی تجاری قرار داده و با نمایش و بعضا خرید و فروش او در آمد کسب می کنند. این فرهنگی است که خود را متعالی و تمدن می نامد و در برابر اسلام را عقب مانده می خواند در حالی که این اسلام است که به زن عزت و شرافت بخشید، او را متعلق به خانواده خواند و او را از نمایش دادن خود و خودفروشی بازداشت و برای حفظ کانون خانواده او را ایجاده رابطه با نامحرمان محدود کرد در برابر تمدن غرب و غربزده است که رابطه های نامشروع زن را آزاد و هرگونه نمایش و خودفروشی را به او وا میگذارد تا حتی از این راه کسب درآمد کند.
اسلام به هنگام بچه دار نشدن به زن اجازه رابطه نامشروع را نمی دهد و در این باره او را به فرزندخواندگی و امثال آن راهنمایی می کند.
برای کمک به هزینه های خانواده به او اجازه نمایش دادن خود و یا خود فروشی را نمی دهد و در این باره به او کار در منزل و همکاری با همسر را می آموزد (البته در صورتی که خودش بخواهد) به گونه ای که عفت و عزتش زیر سئوال نرود.
حال به بحث زن در بهائیت اشاره ای می کنیم:
بهائیت، اعلام ظهورش را به دست زنی سپرد که پیش از اظهار مأموریتش با کشف حجاب و آراستن خود، سخنش را با روابط نامشروع و اجازه ناموس فروشی به مردان شروع کرد و گفت: زنها گلهای خوش بوی باغهای شمایند، خود ببوئید و بگذارید دیگران نیز ببویند.
بی ناموسی بیشتر از این، هواپرستی بیش از این، خفت و حقارت بیش از این، التماس به مردان بیش از این و ...
بهائیان در پاسخ به پرسش زنی که گفت: تا به حال از جانب خدا زنی مبعوث نشده است و همه مظاهر الاهی مرد بوده اند، می گویند:
هر چند زن با مرد در استعداد و قوا شریکند، ولی شبهه ای نیست که مردان اقدمند و اقوا، حتی در حیوانات، مانند کبوتران و گنجشکان و طاووسان و امثال آنان هم این امتیاز مشهود. بدائع الآثار، ج 1، ص 153.
در تعالیم دوازده گانه خود، از تساوی حقوق زن و مرد سخن می گوید، در حالیکه به هنگام ارث، خانه و لوازم اصلی را به پسر می بخشد، حتی در ازدواج حق انتخاب را از زن می گیرد و به پدر و مادر پسر و دختر می دهد. در حج زن را محروم می کند.
حال اگر می خواهید آزادی، عفت و عزت زن در اسلام را ببینید و بخوانید به کتابهای شهید مطهری در این باره مراجعه کنید و این آزادی و عفت را با زن متمدن غربی مقایسه کنید.
براهین اثبات معاد
معاد در ادیان الاهی یک عنصر اساسی است، بگونه ای که با فقدان این اصل، به یک مسلک و مذهب بشری و مادی تبدیل می شود؛ همانگونه که در فرق و مسلکهای جعلی شاهد آن هستیم.
قرآن کریم وجود این باور را به تمام ادیان الاهی نسبت داده است و اهتمام زیادی به آن دارد، بگونه ای که حدود 1400 آیه قرآن به گونه ای از رستاخیز سخن می گویند. البته به عقیده مرحوم علامه طباطبائی، این آیات به حدود 2000 آیه نیز می رسد.
در امکان ذاتی معاد، هیچ گونه اختلافی وجود ندارد و آنچه مورد اختلاف نظر است، وجوب وقوع آن است که با سه دلیل به اثبات آن می پردازیم:
از دیدگاه قرآن، حیات اخروی، نتیجه آفرینش انسان است و اگر نباشد، خلقت انسان در این دنیا منحصر می شود و بر این اساس، آفرینش انسان، بیهود و لغو خواهد بود.
قرآن کریم میفرماید: «افحسبتم أنما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون؛ آیا گمان می کنید که ما شما را بیهوده آفریدیم و شما به سوی ما باز نمی گردید.» سوره مومنون، آیه 115.
آیات 38و 40 سوره دخان، 6و 62 و 66 سوره حج، 31 و 30 سوره لقمان نیز ناظر بر همین دلیل عقلی هستند.
وجود معاد و پاداش دادن به بندگان مطیع و جزا دادن بندگان عاصی، نتیجه قهری عدل الاهی است و بر این اساس که خدا عادل است، بطوری قهری باید معاد وجود داشته باشد.
قرآن کریم می فرماید: «إنّ الساعه آتیه اکاد اخفیها لتجزی کل نفس بما تسعی؛ »سوره طه، آیه 15.
آیات 35 و 36 سوره قلم و 28 سوره ص بیانگر همین دلیل است.
خدای سبحان در موارد بسیاری به بندگان مطیع خود، وعده ثواب و پاداش داده است و قطعا باید آنها در حیات اخروی، عملی گردند، چرا که تخلف این گونه وعده ها برای خدای توانا قبیح است.
قرآن کریم در این باره می فرماید: «ربنا إنک جامع الناس لیوم لاریب فیه انّ الله لا یخلف المیعاد؛ »
قرآن کریم، به صورت رسا، توان و دانش خدای سبحان را در پاسخ به شبهات مربوط به معاد مطرح می کند.
این مطلب بسیاری روشن است، زیرا بسیاری از شبهاتی که مخالفین مطرح می کنند، ناشی از غفلتشان از قدرت بی کران الاهی است. آیه 27 سوره روم نیز بیانگر این امر است.
در بیان علت عده مىتوان گفت:
1. این مدت براى آن است که معلوم شود زن از شوهر اول خود، بچه دار مىشود یا نه، چرا که اگر زن بدون فاصله با شخص دیگرى ازدواج کند ممکن است بچهاى که متولد مىشود نسبش معلوم نباشد.
2. این مدت براى آن باشد که در مواردى اگر مرد پشیمان شد راه برگشت داشته باشد، رجوع کند و بنیان خانواده از بین نرود.
3. حفظ حرمت و شخصیت براى زن، تا وسیلهاى براى شهوترانى قرار نگیرد.
4. مصالح و مفاسدى که خداوند براى این حکم الهى در نظر دارد.
ازدواج در اسلام
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مىفرماید:
ازدواج سنت من است، هر کس آن را ترک کند از من نیست.
در جاى دیگر مىفرماید:
بهترین ازدواج سادهترین آن است.
امتیاز اسلام از دیگر شرایع به این است که ریاضت و رهبانیت را باطل مىداند، نه این که هواپرستى را جایز بداند، بلکه از نظر اسلام تمام غرایز انسان (جنسى و غیر آن) باید در حدود اقتضاء و احتیاج طبیعت ارضاء شود.
اسلام اجازه نمىدهد، انسان آتش غرایز را دامن زده و آنها را به شکل یک عطش پایانناپذیر روحى درآورد. از این رو اگر چیزى رنگ هواپرستى یا ظلم و بىعدالتى به خود بگیرد، مطابق نظر اسلام نیست.
درست است که اسلام ازدواج را مستحب مؤکد مىداند ولى اگر شخصى بداند با ترک آن به بىراهه و گناه مىافتد قضیه فرق کرده به این معنى که ازدواج بر او واجب مىشود.
اگر این حکم را مثلاً با مسیحیان مقایسه کنیم، مىبینیم آنها چنین اعتقادى ندارند بلکه در مورد علماى خود معتقدند آنها نباید ازدواج کنند و به هر صورتى که شده فشارهاى جنسى را تحمل نماید و عمر خود را در معابد و کلیساها بگذراند.
ازدواج در اسلام با دو صیغه دایم و موقت جارى مىشود؛ ازدواج دایم که تشکیل زندگى مردى و زنى است که براى یک عمر زندگى با هم عهد و پیمان مىبندند که تقریباً با دیگر ادیان الهى به یک صورت انجام مىشود.
اما ازدواج موقت براى کسانى است که شریط قبول مسئولیتهاى خانواده را ندارند و براى آن که از راه مستقیم منحرف نشده و گرفتار مرداب گمراهى نشوند به آن روى مىآوردند و هم خود و هم شخص دیگرى که داراى این شرایط است را نجات مىدهند.
اسلام براى این قسم از انسانها هم اجر دنیایى و هم اجر اخروى را نوید مىدهد.
قوانین ازدواج در اسلام از تمامى ادیان دیگر کاملتر است.
چرا که اسلام جلوى بسیارى از آزادىهاى نامشروع جنسى و بىبند و بارىها را گرفته است، بر تشکیل خانواده و استحکام آن تأکید فراوانى دارد، در حالى که در بسیارى از ادیان این اصل مهم الهى تا حد بسیارى از بین رفته و آزادىهاى فراوانى، بىدلیل براى مرد و زن قرار داده شده است.
براى مثال اسلام خلوت کردن زن و مرد نامحرم، آرایش، رقص و آوازه خوانى زن براى مرد نامحرم را جایز نمىداند در حالى که در دیگر ادیان الهى هیچ محدودیت و ممنوعیتى در این موارد دیده نمىشود.
در این قسمت لازم است دقت نظر اسلام در مورد ازدواج را بیان کنیم و آن ازدواج موقت است.
جاى هیچ تردیدى نیست که هدف خداوند از قانون ازدواج موقت این نبوده است که وسیلهاى براى عیاشى و حرمسرا سازى مردهاى هواپرست و بد بختى زنان و کودکان را فراهم سازد، بلکه تشویق و ترغیب فراوانى که از طرف ائمه دین به امر ازدواج موقت شده است، فلسفه خاصى دارد.
ازدواج موقت نیاز روز:
ازدواج دایم مسئولیت و تکالیفى براى زن و مرد به همراه دارد که در ازدواج موقت چنین نیست؛ به همین دلیل کمتر دختر و پسرى را مىتوان یافت که از اول بلوغ طبیعى که تحت فشار غریزه جنسى قرار مىگیرد آماده ازدواج دایم باشد.
از پیامدهاى عصر جدید این است که فاصله بلوغ طبیعى را با بلوغ اجتماعى و قدرت تشکیل خانواده زیادتر کرده است.
اگر در دوران ساده قدیم یک پسر بچه در سنین اوایل بلوغ طبیعى از عهده شغلى که تا آخر عمر به عهده او گذاشته مىشد بر مىآمد، امروزه چنین چیزى امکانپذیر نیست. یک پسر موفق تا تحصیلات خود را بدون تأخیر تمام کند، شغلى انتخاب و آماده ازدواج شود تقریبأ به سن بیست و هشت سالگى مىرسد و همچنین است دخترى که مىخواهد تحصیل نماید.
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چنین جوانهایى با طبیعت و غریره جنسى خود چه باید بکنند؟
آیا طبیعت حاضر است به خاطر وضع زندگى امروز دوران بلوغ را به تأخیر اندازد و تا فارغ التحصیلى و انتخاب شغل، غریزه جنسى به سراغ جوانان نیاید؟
طبق تحقیقات دانشمندان این تأخیر که امکانپذیر نیست هیچ، بلکه امروزه طبیعت با بلوغ زودرس جلو آمده است.
آیا جوانها حاضر هستند یک دوره فشار موقت را طى کنند تا امکانات ازدواج دایم فراهم شود؟
حال جوانى هم حاضر شود فشار شهوت را بپذیرد، آیا طبیعت حاضر است از ایجاد عوارض روانى خطرناکى که در اثر ممانعت از اعمال غریزه جنسى پیدا مىشود و روانشناسان امروز از روى آنها پرده برداشته است صرف نظر کند؟
سه راه بیشتر باقى نمىماند:
1. تحمل فشار جنسى که خطرات جسمى و روانى به همراه دارد.
2. جوان را به حال خود رها کنیم تا روابط جنسى آزاد داشته باشد و این همان حقوق بشر غربى است.
این راه نیز خطرات خاص خود را دارد، گذشته از آن که بیمارىهاى مقاربتى (همچون ایدز) و روانى را به همراه دارد دیگر چنین دختر و پسرى، زن زندگى و مرد خانواده خواهند بود؟
3. ازدواج موقت، یعنى دید خود را در مورد آن تغییر دهیم.
ازدواج موقت ابتدا زن و مرد را محدود مىکند تا به هم اختصاص داشته باشند که این محدودیت فساد و بى بند و بارى را مهار مىکند.
در کشورهاى غربى پیشنهادهایى مبنى بر ازدواج رفاقتى داده شد ولى پذیرفته نشد؛ البته قابل ذکر است که در بعضى از کشورهاى عربى ازدواجهایى با کمى تفاوت شبیه ازدواج موقت وجود دارد.
علت آن که ازدواج موقت از دید زنان و دخترهاى ایرانى که داراى مذهب شیعه مىباشند نیز استقبال نشده است و آن را نوعى تحقیر براى خود مىدانند، سوء استفادههایى است که مردان هوسران در این زمینه انجام دادهاند؛ همچنین انتظار این که ازدواج موقت همانند ازدواج دایم استقبال شود، در صورتى که فلسفه ازدواج موقت عدم آمادگى طرفین یا یک طرف براى ازدواج دایم است، انتظار بى جایى است.
در مورد اشکال کسانى که مىگویند: ازدواج موقت بر خلاف حیثیت و مقام زن است و نوعى اجاره دادن انسان است باید گفت:
1. ازدواج موقت و دایم از لحاظ ماهیت هیچ تفاوتى با هم ندارند، هر دو الفاظى خاص دارند، ذکر مهریه در هر دو واجب است و خواندن صیغه اجاره براى ازدواج موقت درست نیست و محدود کردن مدت ازدواج آن را به صورت اجاره در نمىآورد.
2. بر فرض اجاره، تمام کارگران، کارمندان دولت، پزشکان، کارشناسان، هر کسى که در ازاى انجام کارى پول دریافت مىکند، در واقع خود را به کارفرما اجاره داده است.
3. زنى که به اختیار و اراده خود با مرد مشخصى ازدواج موقت مىکند، انسان اجارهاى نیست و کارى بر خلاف حیثیت و شرافت انسانى خود انجام نداده است. اگر کسى مىخواهد زن اجارهاى را بشناسد و بردگى زن را ببیند، باید سرى به تلویزیونهاى کشورهاى غربى بزند تا ببیند چگونه حرکات، ژستها و هنرهاى جنسى زن به معرض فروش گذاشته مىشود.
زن اجارهاى آن مانکنهایى هستند که براى فروشگاههاى بزرگ کار مىکنند و از حیثیت، شرافت و هنرهاى خود براى کسب درآمد و تبلیغ کالاى دیگران استفاده مىکنند.
حال باید دید اسلام آزادى زن را مىگیرد و شرافت و حیثیت او را از بین مىبرد و یا صاحبان مجالس موسیقى و رقص که از زیبایى و حنجره زن در مقابل چشمان شهوت آلود مردان، کمال استفاده را مىکنند و در پایان پول ناچیزى به زن بىچاره مىدهند.
ازدواج موقت از جمله ویژگىهاى فقه جعفرى است و سایر فرقههاى اسلامى آن را جایز نمىدانند.
لازم است در اینجا تاریخچه این حکم الهى را هر چند مختصر بیان کنیم:
مسلمانان اتفاق و اجماع دارند که در صدر اسلام ازدواج موقت جایز بوده است و شخص رسول اکرم صلى الله علیه وآله در برخى از سفرها که مسلمانان از همسران خود دور بودند و در ناراحتى به سر مىبردند، به آنها اجازه ازدواج موقت مىداند.
همچنین مورد اتفاق مسلمانان است که خلیفه دوم در زمان خلافت خود ازدواج موقت را حرام کرده است.
از عمر بن خطاب به صورت متواتر نقل شده است که گفت:
در زمان رسول خدا صلى الله علیه وآله دو متعه (بهره بردن حلال) جارى بود که من هم اکنون آنها را ممنوع کرده و بر انجام آنها کیفر مىدهم: متعه حج و متعه نساء.
گروهى از اهل تسنن عقیده دارند که ازدواج موقت راخود رسول اکرم صلى الله علیه وآله در اواخر عمرشان ممنوع کردهاند و منع خلیفه در واقع اعلام ممنوعیت آن از طرف حضرت بوده است، ولى آن چه از خود خلیفه نقل مىشود خلاف این مطلب را بیان مىکند.
ائمه اطهار علیهما السلام (که پاسداران حقیقى اسلامند) به خاطر این که این سنت حسنه اسلامى ترک و فراموش نشود، آن را بسیار ترغیب و تشویق مىکردند.
امام صادق علیه السلام مىفرماید:
یکى از مسائلى که من هرگز در بیان آن تقیه نخواهم کرد، مسئله ازدواج موقت است.
ازدواج موقت براى کسانى قرار داده شده است که امکان ازدواج دایم را ندارند و معصومین نیز به این مسئله اشاره کردهاند:
امام کاظم علیه السلام به على بن یقین مىفرماید:
تو را با ازدواج موقت چه کار و حال آن که خداوند تو را از آن بىنیاز کرده است.
و به دیگرى فرمودند:
این کار براى کسى رواست که خداوند او را با داشتن همسر از این کار بىنیاز نکرده است و اما کسى که داراى همسر است، فقط هنگامى مىتواند دست به این کار بزند که دسترسى به همسر خود نداشته باشد.
امیر المؤمنین حضرت على علیه السلام فرمودند:
اگر عمر سبقت نمىجست و متعه را تحریم نمىکرد، احدى جز کسانى که سرشتشان منحرف است زنا نمىکرد.
مقصود حضرت آن است که اگر متعه تحریم نمىشد، هیچ کس از نظر غریزه اجبار به زنا پیدا نمىکرد و تنها کسانى که همواره عملهاى خلاف را بر صحیح ترجیح مىدهند مرتکب زنا مىشدند.
ازدواج موقت در کتب اهل تسنن:
در باب ازدواج موقت، صحیح مسلم و صحیح بخارى و مصنف عبدالرزاق و مصنف ابن ابى شبیه و مسند بیهقى از عبد الله بن مسعود روایت مىکنند که گفت:
ما در کنار رسول الله صلى الله علیه وآله مىجنگیدیم و همسر نداشتیم، گفتیم بهتر نیست خود را اختنه کنیم؟ حضرت ما را از این کار باز داشت؛ سپس به ما اجازه داد تا با پرداخت مهریه زنان را به عقد موقت خود در آوریم، سپس عبد الله این آیه را تلاوت کرد:
اى کسانى که ایمان آوردهاید، پاکیزه هایى را که براى شما حلال کرده، حرام نکنید و از حد تجاوز ننمائید که خداوند تعدى کنندگان را دوست ندارد.
ازدواج موقت در فقه امامیه:
همان گونه که گفته شد، ائمه اطهار علیهما السلام همواره مردم را براى ازدواج موقت تشویق و ترغیب مىکردند.
مراجع تقلید نیز در همه دوران با استفاده از آیهها و روایتها ازدواج موقت را جایز بلکه امرى از سوى خداوند متعال مىدانند.
اسلام در باب ازدواج (موقت و دائم) به قدرى دقت نظر دارد که براى زنان مطلقه و زنان شوهر مرده عده قائل شده است.
عده، یعنى زن بعد از طلاق و یا فوت همسر براى مدتى معلوم، حق ازدواج با مرد دیگرى را ندارد.
منبع: کتاب دانستنی های اسلام (محمّد علی پرهیز)
احکام همه ادیان الاهی برای مصالح جامعه است لیکن پیامبر بهائیان استمنا را حلال کرد، البته شاید زنی همراهش نبود، دست رسی نداشت و یا هر چیز دیگر.
اما این بیچاره فکر بقیه مردم را نکرد که استمنا این آسیبها را دارد:
مضرات استمناء بر جسم و روان انسان
یکى از راههاى انحرافى در ارضاى میل جنسى که انسان را در معرض آسیبهاى جدى قرار مىدهد، خود ارضاعى است.
تکرار این نوع ارضاء میل جنسى، موجب عادت و ترک آن پس از عادت، تقریباً دشوار ولى عملى است.
آسیبهاى جسمى خود ارضایى:
1. خستگى و کوفتگى.
2. ضعف چشم و تارى دید.
3. نازک شدن و سپس ریزش مو.
4. سرد مزاجى.
5. انزال زود رس.
6. درد در ناحیه تناسلى.
7. کمر درد.
8. بیمارىهاى ناشى از کبود آنزیمها، پروتئینها، مواد قندى، کلسیم، فسفر و دیگر موادى که انرژى بدن را تأمین مىکند، زیرا با هر مرتبه خودارضایى، مقدار زیادى انرژى که حاوى این مواد است، از بدن خارج و به هدر مىرود.
9. کم خونى، اختلال در عمل کرد سیستم عصبى بدن و غیره.
آسیبهاى روانى خود ارضایى:
حواس پرتى، ضعف حافظه، اضطراب، گوشهگیرى و افسردگى، بىنشاطى، تند خویى و زود رنجى، ضعف اراده، احساس حقارت، بىخوابى، بىمیل شدن به همسر و لذت نبردن از زندگى مشترک را مىتوان از عوارض روانى خود ارضایى نام برد.
راههاى درمان:
از آن جا که استمناء (خود ارضایى) دنیا و آخرت انسان را نابود مىکند، بیان راههاى درمان آن (هر چند بىربط با بحث ما نیست)، بحثى ضرورى است که در این جا به اختصار آن را بیان مىکنیم:
1. مهمترین عامل درمان، اعتقاد به درمان پذیرى و از بین بردن نا امیدى است.
2. تقویت اراده، زیرا اراده هیچ گاه از بین نمىرود بلکه ضعیف مىشود.
3. اعتقاد به این که خدا در همه احوال انسان را مىبیند، خود باز دارندهاى قوى است.
4. در هنگام خواب شکم پر نباشد، همچنین مثانه را خالى کند.
5. تا زمانى که خواب غلبه نکرده است به رختخواب نرود و صبح به محض بیدارى از بستر بلند شود.
6. در هیچ شرایطى به رو نخوابد.
7. لباس تنگ و چسبان نپوشد.
8. از نگاه کردن، گوش دادن و یا خواندن چیزهایى که موجب تحریک مىشود، خوددارى کند.
9. از خوردن زیاد مایعات، مواد غذایى محرک مانند: خرما، گوشت قرمز، تخم مرغ، فلفل، پیاز و غذاىهاى چرب مخصوصاً هنگام خواب خوددارى کند.
10. هیچ گاه عریان نشود و به اندام جنسى خود نگاه نکند و دست نزند.
11. بر ورزش مداومت کرده و همیشه خود را به کارى مشغول کند.
12. از مکان خلوت دورى کرده و همیشه خود را به مکانهاى شلوغ برسانند.
13. از سخن گفتن ملایمتآمیز، شوخى، خنده و به صورت کلى هر گونه رابطه با نامحرم، خوددارى کند.
14. قرآن زیاد بخواند، روزه بگیرد و به سوى معنویات حرکت کند.
15. توبه و اطمینان از قبول آن بزرگترین دل گرمى است.
امام باقر علیه السلام مىفرماید:
توبه کننده از گناه، مانند کسى است که اصلاً گناه نکرده است.
کسى که واقعاً توبه کند، محبوب در گاه خداوند است.
خداوند متعال مىفرماید:
همانا خداوند توبه کنندهگان را دوست دارد.